paydar ta payedar
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت
زیر باران غزلی خواند ، دلش تر شد و رفت
چه تفاوت که چه خورده است؟ غم دل یا سم
آنقدر غرق جنون بود که پرپر شد و رفت
روز میلاد ، همان روز که عاشق شده بود
مرگ با لحظه ی میلاد برابر شد و رفت
او کسی بود که از غرق شدن می ترسید
عاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت
هر غروب از دل خورشید گذر خواهد کرد
دختری ساده که یک روز کبوتر شد و رفت
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت
15:47 توسط mohanna| نظر بدهيد |

قالب ساز وبلاگ پيچك دات نت |